حرف های دل

حرف های دل

با همه بیگانه گشتم آشنای من کجاست!

کشتی بی بادبانم ناخدای من کجاست!

در دل تاریک شب گم کرده راهم ای خدا!

در تنم دردیست بی درمان دوای من کجاست!

از جمع آشنایان بی وفایی دیده ام !

در شگفتم پس رفیق با وفای من کجاست

 

نفس
شاید دلیلی باشد

برای زندگی

اما بی شک

 تو بهانه ی آنی

 

دیگر از آن همه شلوغی و شیطنت خبری نیست

آنقدر بخاطر ضربدرهای جلوی اسمم چوب روزگار را خوردم

که شده ام ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی

 

مرا ببخش

اگر به تو پیله کرده ام

قدری طاقت بیاوری پروانه ات می شوم …

 

تنها در دو هنگام است که می خواهم با تو باشم

هم اکنون و همیشه !

 

هیچ چیز غیر ممکن نیست

محالی در عالم نیست

همه چیز شدنی ست

جز یک چیز ! زندگی بی تو …

 

عشق یعنی به سادگی دست کسی را می گیری

و به سختی هرگز رهایش نمی کنی …

 

ﻣﻦ ﺁﻥ ﺍﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ

ﻫﻤﺎن ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻪ ﮐﻨﻌﺎﻧﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ

ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻧﺶ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ

 

عاشق شدن مرگ مغزیست !

بعد از آن ناچارا قلبت اهدا میشود

 

چقدر دردناکه بخوای

بودنتو به یاد کسی بیاری که داره نبودتو تمرین می کنه !

 

گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر میشود که

می خواهم تا سقف آسمان پرواز کنم

و رویش دراز بکشم آرام و آسوده مثل ماهی حوضمان که چند روزیست روی آب است !

 

بعضی دردها مثل چایی میمونن

با گذشت زمان سرد می شن ولی تلخیش از بین نمیره !

 

گاه سکوت معجزه میکند...

و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست...

 


نه چتر با خود داشتی...

نه روزنامه...

نه چمدان...

عاشقت شدم...

از کجا باید میدانستم مسافری؟؟؟

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 25 اسفند 1393برچسب:, ] [ 8:13 ] [ مهلا گلی///الهام ]
[ ]